سایه تنها (Turn On Speakers)

. . . کسی نمی آید !

سایه تنها (Turn On Speakers)

. . . کسی نمی آید !

بی تو اما ...!

 

اگر من جای سعدی بودم می‌گفتم:

 

« بنی آدم عین همدیگرند! »

 

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاریک٬ چو دیوار ایستد در پیش چشمانت٬

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم٬ ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟!

 

 

 

 

معبود سنگ دل من!

دیگر از این سکوت و تنهایی، از این بی‌همراهی تو دلم تنگ است! چاره‌ای ندارم جز اینکه به لحظه‌هایم عشق بورزم بی تو .... هنوز شعرهایم بی تو ناتمام مانده‌اند . تو نیستی و من هنوز عادت نکرده‌ام که بی تو اشک نریزم ... و هنوز به دوست داشتن شک دارم !!!! می‌دانم همه چیزت دروغ بود، حتی دوست داشتنت، حتی اشکهایت، حتی  .....! می‌دانی هر شب پشت آن پنجره‌ای که سکوتم را شکستی به انتظارت می‌نشینم و آن خطوطی که بر روی دیوار تنهایی‌ام با حرفهایت می‌کشیدم هر شب معنا می‌کنم و افسوس می‌خورم که چه ساده حرفهایت را به زیباترین شکل معنا می‌کردم و اکنون تنها با قطره‌های اشکم برای تو از کلمات آشفته ذهنم چیزی شبیه دلتنگی درست می‌کنم و ساعتها می‌گذرد و من باز در انتظارمبهمی اسیر و با رویایت با سیاهی شب همرنگ می‌شوم و دلتنگی‌هایم بی تو ناتمام و دیگر هیچ .....

 

...خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه! تو کوله بارت را ماهها پیش بسته بودی، اما این بار بی من حتی بدون خداحافظی از کسی که تمام دنیایش شده بودی و بدون هیچ! تو را به خدا می‌سپارمت ... می‌دانم سفر از دل، از خاطره، از دوست داشتن همیشه سخت است .... همیشه ... می‌دانم باید می‌رفتی، چون دیگر هیچ حسی از ماندن در تو نبود ... می‌دانستی که گذشتن از هیچ چیز برایم آسان نیست ... و فراموش کردن هیچ لحظه‌ای برایم راحت نیست ... اما تو بودی که خراب کردن را دوست داشتی، چون این بار تو .... پیدا کرده بودی و بی من دیگر تنها نبودی و رها کردن تنها چاره تو بود ! روزی که می‌رفتی می‌ترسیدم از لحظه‌ای که فردا شود و تو نباشی. و تنم را سکوتی دلگیر فرا گرفته بود هنوز یادم است .... آن شب هر چه تمنا به زبان می‌آوردم تو به جلاد سکوت همه را بی‌پاسخ به زندان تنگ دلم بند زدی ؟ و مرا با چشمانی خیس از دوست داشتن، زیر نور مهتاب تنها رها کردی و رفتی !!!! باورم نبود تا صبح فکر می‌کردم و هیچ دلیلی برای رفتنت نمی‌یافتم ... تنها اشک بود و آهی سوزان که روحم را به درد می‌آورد. یعنی همه چیز تمام شد!!!

 

... و همانند کودکی بودم که در هیاهوی بازار دستانش در دست کسی نباشد! تا صبح داشتم هر آنچه را که اتفاق افتاده بود مرور می‌کردم و تنها یه سوال ماند ؟؟؟؟ چه کرد این دل ساده‌ام که از چشم تو افتادم؟

 

 

 

 

 

فردا آمد و تو دیگر نبودی .... همه جا سکوت بود صدای عقربه ساعت داشت دلم را به لرزه در می‌آورد... باورم نبود و این بار همان لحظه‌هایی که هر روز مرا می‌خواندی، داشت بدون تو می‌گذشت و بدون تو نفس می‌کشیدم و تنها باخیالت درکوچه‌های دلواپسی و انتظار سرگردانت بودم و ساعتها می‌گذشت و من در رویای بی تو بودن اسیر بودم ...... و این بار دانستم که تو دیگر به پای یک عشق جدید نشسته‌ای و دیگر چشمانم را فراموش کردی و من را مثل یک اشک سرد از چشمانت رها کردی ... شاید به اونی که می‌خواستی رسیدی و اما چه ساده تو دلم را به ساز غم آشنا کردی و بهانه کردی بازی سرنوشت را و چه بی پروا منو تو شهر رویاها رها کردی و زدی زیر دوست داشتنت و دیگرحالا می‌دانم تو از بین گلها یه گل تازه چیدی ... به تو گفته بودم تو که نباشی تا فردا زنده نمی‌مانم ...... امشب دلم برای کسی تنگ است  که چشمهای قشنگش را به عمق دریای رویاهایم پیوند داد. امشب دلم برای کسی تنگ است که از چشمانم اشکهای به گونه ریخته‌ام را پاک می‌کرد ... امشب دلم برای کسی تنگ است که روحم زنده شده بود از حضورش ... امشب دلم برای کسی تنگ است که همچو فرشته‌ای زیبا، مهمان قلب تنهایم شده بود ... امشب دلم برای کسی تنگ است که دلش برای دلم می‌سوخت ... امشب اما ، ... چه دلتنگم!

 

 

 

 

 

 

نظرات 92 + ارسال نظر
مسعود دوشنبه 29 خرداد 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://bi-too-tanhaiam.blogfa.com

سلام سایه جون
خوبی ؟؟
متن خوشکلی نوشتی
از این که به من سر می زنی خیلی ممنون
قربونت

س.فروغ دوشنبه 29 خرداد 1385 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.forooghzaar.blogfa.com

سلام به دوست نازنینم سایه جان:

از اینکه خاطرات ؛ فروغ ؛ تو را هم گرفته به او بیشتر میبالم و اتفاقا برای من باعث افتخار است که از خاطرات او بیشتر استفاده کنیم. شما صاحب اختیار وبلاگ او هستید و هر مطلبی را که دوست داشتید را میتوانید استفاده کنید.

قسمت نهم به زودی آپ خواهد شد.

همیشه عاشق باشی.

امید*************** دوشنبه 29 خرداد 1385 ساعت 04:17 ب.ظ http://omid24gharib.blogfa.com

(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________**** _______
___***____***____***__ *** ____
__***________****_______***____
_***__________**_________***___
_***سلام خوبی عزیز دلم _____***___
_***ازت ممنونم می شم اگه سر بزنی***___
__***راستی خیلی قشنگه____***____
___***_________________***_____
____***_____LOVE!_____***______
______***___________***________
________***_______***__________
__________***___***____________
____________*****______________
_____________***_______________

سلام دوست گلم خوبی ؟ مطالبت یکی از دیگری قشنگ تر وبتم بینظیر خوشحال می شم اگه قدم رنجه بفرمای و با حضور پر مهرت کلبه تنهایمو با حرفای شیرینت چراغونی کنید
فدای شما امید
موفقتر از این که هستی باشی
×××××××××××××××××
دل بریدم ازتمام زندگی درتوگم گشتم بنام زندگی باتو بودن شدبرایم هرنفس معنی ناب کلام زندگی موج خواهشهای تو اما کشید عاقبت مارابه کام زندگی بنام زندگانی حرامم شد جوانی نوشدارویم بمان تلخی نکن تاننوشد زهرجام زندگی معنی هردل بریدن مرگ بود تونبودی التیام زندگیم با تولا رنج ما آغاز شد رنج افتادن به دام زندگی با تو بودن شدبرایم هر نفس معنی ناب کلام زندگی
مثل همیشه حرف نداره کارت درسته اییییییییییییییییییییییییییییی ولللللللللللل


http://omid24gharib.blogfa.com


سلام
ای رهگذر
با نگاه بی انتهایت
به عمق تک تک حروف و
واژه هایم بنگر و
آرام آرام
مرا همراه با این صفحه ورق بزن...
و بعد به رسم روزگار مراو
عمق نو شته هایم را
به دست فراموشی بسپار...
...آواره سر گردان...

فرید سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com/

هوا ترست به رنگ هوای چشمانت
دوباره فال گرفتم برای چشمانت
اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا
قبول کن که بریزم به پای چشمانت
بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی بر د
اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت
دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست
که مانده در عطش کوچه های چشمانت
تمام آینه ها نذر یاس لبخندت
جنون آبی در یا فدای چشمانت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 09:36 ق.ظ http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

من آپم. بیایی خوشحال میشم.
یاحق!

یک رهگذر سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 12:48 ب.ظ http://yekrahgozar.parsiblog.com/

نظر عمیق و در خور تاملی برام نوشته بودین! تحت تاثیرم قرار
داد!

ممنونم شما هم شاد و سرافراز باشین
----------
بعضی از نوشته هاتون رو خوندم. (نوشته های این صفحه اول رو) فعلا نظری نمی نویسم! البته نه به این معنی که نظری ندارم!!!


فردین سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 01:02 ب.ظ http://fardin53.persianblog.com

مرسی از لطف شم ... بلاگ قشنگی داری و نوشته هات زیباست ... اگه ممکنه لینک منو تو وبلاگت بذار ممنون می شم

تنها سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 05:01 ب.ظ http://www.mahekhamush.blogfa.com

سلام سایه جان
آپ کردی خبرم کن .
به روزم. منتظرم . حتما بیا

erfanet سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 08:18 ب.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام دوست گلم
دلت پر نور"قلبت لبریز از عشق"
نگاهت پر فروغ"حضورت پر طنین"
وآهنگ وجودت سر مست.......
به امید این که زندگییت در ساحل
خوشبختی لنگر بیاندازد.
ممنونکه بهم سرزدی از آّپت منو با خبر کن بازم میام من اپم

وحید چهارشنبه 31 خرداد 1385 ساعت 03:31 ق.ظ http://vahidpoems.blogfa.com

سلام مرسی که بهم سر زدید سایه عزیز تنهامون نذار منتظرتم و جالب اینکه کامنت منو از میان دوستاتون گلچین کردید مرسی بای بای

هم و ها پنج‌شنبه 1 تیر 1385 ساعت 02:32 ب.ظ http://gozargahh.blogsky.com/

سلام سایه جان
هم اومدم ببینم مطلب جدیدی رو ننوشتی هم بگم آپ کردم خوشحال میشم نظرت رو بدونم

نونوش پنج‌شنبه 1 تیر 1385 ساعت 10:17 ب.ظ http://www.sampange.blogfa.com

سلام ...
در تنهایی شکفتم در تاریکی نهفتم با سایه سخن گفتم با عشق به خواب رفتم از تو خبری افسوس از تو گذری افسوس با غربت دل ساختم تنها و رها ماندم حال خاکستری سردم پاییزی و بی برگم از تو خبری افسوس از تو گذری افسوز...
سایه جونم میدانم که میدانی حرفات را می فهمم دلتنگیهات را می فهمم.اشکهایی که از چشمهای نازت جاری میشه درک می کنم.می دانی وقتی تحمل این اشکها سخت تره که آدم یادش میاد یه روز این اشکها برای آن عشق چقدر مقدس بوده.و حالا کسی که می گفته این اشکها پاکترین هستنند تو دنیا و مقدس و بی ریا هستند خودش شده بهانه این گریه ها...

ودود پنج‌شنبه 1 تیر 1385 ساعت 10:19 ب.ظ http://mazboor.blogfa.com

مرسی زفیق جان که آمدی ...

سارا و محمد جمعه 2 تیر 1385 ساعت 03:58 ب.ظ http://sogande-eshegh.blogfa.com

سلام بازم با یه مطلب جدید سوگند عشق در انتظار دیدار همه دوستان خودش
مونده تا از دیدن دوستای خودش به وجد بیاد بی صبرانه منتظر دیدار شما هستم
مرسی که همیشه یه ما سر میزنید بی صبرانه در انتظار دین شما هستم.

جهان ساعات خود را با چشمان تو تنظیم می کند
مشکل من با نقد این است
که هر گاه شعری به رنگ سیاه نوشتم
گفتند که آن را از چشمانت رونویسی کرده ام

[ بدون نام ] شنبه 3 تیر 1385 ساعت 08:12 ق.ظ

اگر صدای تو بلند است
اگر صدای تو بر انعکاس واژگان سپید جا دارد
اگر تمام رسالت تو دوست داشتن دستی است که صبح خورشید می‌چیند و شب صورت ماه را پاک می‌کند
برای دلتنگی‌ات تو دلتنگم.......
تمام شب گریه می‌کردم
تمام شب گریه می‌کردم
و چشمهای مضطربم
رفتن تو را خبر می‌داد
و دست‌های مضطربم
بشارت خلا‌ای داشت
که از سر لطف به من بخشیدی
کدام لحظه دلتنگ
تو را صدا بزنم.
....................
متشکرم به خاطر کامنت فوق‌العاده‌ای که برایم گذاشتید.
برای این متن هم که ناهماهنگ است ببخشید. فی‌البداهه مطلبی برای تان نوشتم.

دوست عزیز
هیچ نشانی از خود به یادگار نگذاشتید!!
به کجا سر بزنیم؟

ویلسون شنبه 3 تیر 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.az-yad-rafteha.blogfa.com

سلام
می بخشید من از بجچه گی یاد گرفتم که آدم دو رویی نباشم و همان طور که هستم خودم رو نشون بدم
در ضمن اگر من اومدم از وب شما تعریف کردم و بعد خودمو معرفی کردم باز منو ببخشید
چون نمیدونستم که حتما پاچم گرفته میشه
در ضمن جوری هم حرف میزنم که فکر میکنم
نمیدونم این روزها چرا آدم خودشو باید پایین نشون بده اصلا میخوایین بگم وب من در برابر وب شما خیلی درپیته؟؟؟؟؟؟؟شاید هنوز کسی نیومده بود یه ایراد کوچولو از وبتون گرفته باشه که اینقدر خودتون رو دسته بالا میگیرید

[ بدون نام ] شنبه 3 تیر 1385 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

سلام. ببخشید که دیر به دیر بهت سر میزنم
بعد از کنکور بیشتر می آم
التماس دعا
فعلا...

س.فروغ شنبه 3 تیر 1385 ساعت 02:24 ب.ظ http://www.forooghzaar.blogfa.com

سایه جان سلام:

قسمت نهم آپ شد.
خوشحال میشم قدم رنجه کنی.

شاد باشی.

مه تا شنبه 3 تیر 1385 ساعت 04:10 ب.ظ http://zirenooremah.persiabblog.com

سلام دوست من
یه مسابقه
یه سئوال
یه جایزه ویژه

پردیس شنبه 3 تیر 1385 ساعت 06:27 ب.ظ http://shengmen.persianblog.com

سلام سایه جانم...
چه عاشقانه های دلنشین و زلالی داری...
به دلم نشست...

اولدوز یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 12:05 ق.ظ

کحایی سایه حان؟ من حسابی معتاد شدم. هر روز منتظرم. لطفا بازم بنویس.

موفق باشی هنوز که آپ نکردی ؟

مرضیه یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 10:17 ق.ظ http://rahaariyan.blogfa.com

سلام سایه جون .
باید بهت یه خیلی چیزی بگم .من هم مثل تو عاشق بودم .دیوونه شده بودم .علیرغم اینکه توی یه فضای کاملا سیاسی و اجتماعی وب لاگ گردی می کردم هر دفه وب تو رو هم باز میکردم و می خوندم و همه ی دردی که تو داشتی رو از اعماق قلبم درک می کردم .هنوز هم همینطوره با یه تفاوت .سایه اگه آدم دریچه ی قلبش رو باز کنه دوباره می تونه عاشق بشه .من با یه دیوونگی بچگانه وارد یه رابطه ی دیگه شدم .ولی الان احساس میکنم چقدر خوشحالم .با دوستم احساس آرامش و نشاط دارم .رابطه ی قدیمیم رو کامل بایگانی کردم و بدون هیچ دغدغه ای دارم برگ های جدید زندگی رو کنار یه دوست خیلی خوب ورق میزنم .عاشق بودن بزرگترین نعمتیه که آدم میتونه تجربه کنه ولی باید به خاطر داشت که یک عشقذهنی به ندرت فرسایشی میشه .واقعیت هاست که دوست داشتن رو به وجود میاره و تحکیم میکنه .باور کن بعد از یه تحران بزرگ عاطفی هم میشه آدم خودش رو جمع و جور کنه و دوباره به عشق و زندگی لبخند بزنه .
نمی خوام بگم زودی برو با یه نفر دیگه دوست شو . بلکه فقط خودت رو خیلی آزلر نده .عزیزم زندگی خیلی کوتاه .بعید می دونم دنیای دیگه ای هم باشه که تو اون بشه زندگیه جاویید داشت .تازه اگه هم باشه ما که جهنمیم!!!!پس از همین زندگی کوتاه باید لذت برد .
باز هم تاکید میکنم من مثل یه احمق که بیرون گود نشسته و میگه لنگش کن نیستم .با بند بند وجودم عشق رو و شکست رو غم ناشی از شکست رو تجربه کردم .حالا هم وارد یه تجربه ی جدید شدم و به معجزه ی داشتن یه دوست و همراه خوب ایمان آوردم .باور کن اگه یه دوست خوت داشته باشی خیلی زود زخمی که از عشق خوردی التیام پیدا میکنه .
میدونی علیرغم اینکه ندیدمت ولی تو این مدت طولانی که باهات اینترنتی آشنا شدم احساس میکنم خیلی دوست دارم و دوست دارم هر چه زودتر از این برزخ که خوب مب دونم چقدر عذاا ب آور رها بشی .
شاد باشی

پاییز یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 11:49 ق.ظ http://www.paez.blogfa.com

سلام:
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی....
سلام خیلی زیبا بود موفق باشی

ویلسون یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 12:27 ب.ظ http://www.az-yad-rafteha.blogfa.com

سلام دوست گرامی
ببین معلومه که خیلی به کامنتات احترام میزاری که میای خیلی خوب جوابش رو میدی که این خیلی قابل ستایشه
ولی ببین من هیچ وقت نه کسی رو مسخره کردم نه وب کسی رو .شاید تا حالا بدترین حرفم این بوده که برای یکی کامنت گذاشتم (خیلی بچه گونه و در عین حال دختروونه مینویسی بیشتر تلاش کن )ولی همه از عبارت (بیشتر تلاش کن )خیلی بیشتر بدشون میاد نمیدونم چرا؟؟؟؟
آخه من رک صحبت میکنم بده؟؟؟
تازه اینکه تقصیر من بود که حتی جواب شما رو خوب نتونستم بدم ولی بعدش که فکر کردم گفتم خدا کنه یه بار دیگه بیایید و کامنت بزارید که ازتون ممنونم
ببین اشکال اصلی وب من اینه که من اصلا نمیتونم توی وبم متنی از خودم بنویسم یا با مخاطبم صحبت کنم حتی بار اولی که وبم رو باز کردم توی پست اولی نتونستم خودم رو معرفی کنم بلکه تو غالب یک داستانک شروع کردم که بی ربط هم نبود .به قول بعضی ها هم که من توی نوشته هام غرق شدم تو هم که فکر میکنی من دخترم و اسم مستعارم مصطفی است نه خیر چنین نیست اسم اصلی من مصطفی است . اسم مستعارم ویلسونه .
راستی یه چیز دیگه من از عبارت های آخری کامنتت که قصد مسخره کردن بود به هیچ وجه ناراحت نشدم و میدونم که تقصیر خودم بوده
از این به بعد هم روی کامنت هایی که میزارم بیشتر فکر میکنم تا خدایی نکرده کسی از ما رنجور نشه
راستی بابا ما غلط کردیم هر چی دلتون خواست برام کامنت کنید . این جوری دیگه نمیگم (از بد شانسی منم هست که هیچکی کمکم نمیکنه) چون فهمیدم که کامنت های شما فقط کمک به منه
حالا واقعا این قدر ناراحت شدید ؟؟؟ببخشید تقصیر من بود که خیلی بد کامنت گذاشتم دیگه تا آخر دنیا تکرار نمیشه
راستی اگر اونقدر از من دلخور شدید که دیگه حتی نمیخوایید به وب من بیایید عیبی نداره چون میدونم تقصیر من بوده ولی بدونید که من اومدم عذرخواهی کردم
از این به بعد هم خیلی خوشحال میشم که اسمتون رو توی کامنتام ببینم و از نظراتتون بهره مند شوم .
راستی حالا من یک چیزی میخوام در مورد وب خودتون بگم . دست به قلم و نوشته هاتون خیلی خوبه ولی خداییش من به خاطر عکس هاش خجالت میکشم جلوی مادرم بازش کنم آخه میدونید خودتون که ..............خیال میکنن عاشق شده ام
ولی من بازم بهتون سر میزنم
فقط بهم بگید که معمولا بعد از چند وقت می آپید؟؟؟
منو ببخشید ها!!!!!!!!!!!!!۱
موفق باشید
یا حق

پویا یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 04:29 ب.ظ http://www.mourdeshor.blogfa.com

سلام دوست عزیز.ممنون که پیش من اومدی.
وب لاگت بسیار زیباست.
همه مطالب رو خودت گفتی؟
با تبادل لینک چطوری؟
منتظرتم

مرجان یکشنبه 4 تیر 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.shifteye-to-azadi.blogfa.com

سلام بهترینم
ممنونم برای همه چیز....برای منم رویایی بود....باور می کنی از دیدن نیما اینقدر توی اسمون سیر نمی کردم که از دیدن تو خوشحال بودم؟خیلی خوب بود....خیلی....
باورم می شه که دل ارد.... هم خیلی نازک باشه....عشق عشقه گلم و تموم تاثیراتش یکیه....داستانشو نمی دونم.اگه هم ازش نپرسیدم برای این بود که نخواستم ناراحتش کنم و یا .....اگه لازم باشه بعدا خودش می گه! الهی واسه هردوتون بمیرم که گریه کردین...کاری که من خیلی کم می کنم.نمی تونم...باورت می شه؟ختی توی اوج ناراحتی می خندم.همینجوری شیطونی می کنم چون دلم داره می ترکه از غم...اما نمی تونم گریه کنم...و به نظرم گریه کردن یه نعمته....نمی دونم چرا این داداشا اینقدر عزیز می شن.منم هر وقت علیرضا گریه می کنه پابهپاش گریم می گیره...گرچه خیلی کم اشک جاری می شه....
بگذریم عزیزم...منم عاشقتم...اصلا هرکی تو رو می شناسه عاشقت می شه...خیلی خوبه که هستی...خیلی....تازه این پسرا که عشق نمی فهمن...اگه هم بفهمن که عاشق من نمی شن((:

هجران دوشنبه 5 تیر 1385 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام نازگلم!
چقدر بوی گل نرگس می دی٬
نرگسی که نوید بهاره....
کاش می شد که یه کم نزدیکتر بودیم
فیزیکا می گم!
همون دقایق کوتها بس بود تا ببینم که چه قد همدلیم و همدرد و نتیجتا نزدیک!
اما دلم می خواست انقدر دور نبودین که هر چی دست دراز کنم بهت نرسم
هنوز عطرو بوت رو دارم و سرمست بودنتم!
و چقدر عجیب این که تو درد منو فهمیدی از کجا؟
از نوشته هام پیدا نیست....
از قیافه ام هم فکر می کنم اما
تو توی کامنتی که دادی دقیقا اشاره کردی به دردم!
همون جریان لالایی و ....!
چه می دونم!
با تمام قوام دارم مبارزه می کنم که فراموش کنم
می شه فکر می کنی؟
اووووووووف! از کی دارم می پرسم تو که نتونستی
تونستی؟
پس منم.......
نع!
ما می تونیم... من و تو و سایه ها و هجران ها می تونن
صبر باید.............

پویا دوشنبه 5 تیر 1385 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.mourdeshor.blogfa.com

سلام دوست من.
ممنون که من رو لینک کردی من هم لینکت من کنم.
امیدوارم از این به بعد بیشتر باهم آشنا بشیم.
تا بعد.
خوش باشی.

سیامک.ب دوشنبه 5 تیر 1385 ساعت 04:47 ب.ظ http://www.siamakbehrooz.blogfa.com

سایه جان سلام:

شرمنده ات هستم که دیر پاسخ به کامنتهایت میدهم.
گرفتاریهای خوب تابستان کمی وقتم را پر کرده!!

از دلتنگی گفتی.

دل کی تنگ نیست سایه جان؟
هر کس که دلی داره و با دلش روراسته ، دلتنگ میشه!
دلتنگی مال ما آدمهاست و ما بدون دلتنگی خوشحالیهامون را
زود از یاد میبریم و به اونها ارج نمیدیم!


دلم تنگه برای دلنوازی.....

همیشه عاشق بمانی.

اسماعیل منصورنژاد دوشنبه 5 تیر 1385 ساعت 11:23 ب.ظ

درود بر سایه عزیز
اگر نذر کرده ای که تا کامنتها هشتاد و یکی نشود، اپ نکنی، این هم هشتاد و یکمین کامنت! پس بجنبید و زودتر ما را با نثری دیگر مهمان کنید.

محمود سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 10:24 ق.ظ http://www.mkamali.blogfa.com

سلام..
چو صبح تازه از ره باز آمد

صدایم از صدا دیگر تهی بود

ولی اینجا به سوی آسمانهاست

هنوز این دیده امیدوارم

خدایا صدا را میشناسی

من او را دوست دارم دوست دارم

سر بزنی خوشحال میشم...شاد باشی

سمیه سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.negahiashena.blogfa.com

دوست عزیز از اینکه به وبلاگ من سر زدی و تولدم را تبریک گفتی ممنون باز هم منتظر حضور سبز شما هستم.
عشق از زندگی کردن بهتر و دوست داشتن از عشق برتر

رضا ... ترلان سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 05:47 ب.ظ http://www.rezatarlan.blogsky.com

سلام سایه ی عزیز

بازم رفتی مسافرت که بیخیال اینجا شدی ؟؟؟

بابا یه آپ جانانه بکن ...که حال و هوای تازه ای بده به لاگت ...

سایه جان دوستت دارم گل همیشه بهارم
بوس

ممنون که به من سر می زنی واقعا از حضورت شاد میشم

خیلی دوستت داره

فرشید چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://www.mastaneh.blogfa.com

با تشکر از دوست عزیزم سایه گرامی
هر خوبی و بدی و یا احیانا حرفی که باعث نارحتی شما زده باشم بدینوسیله پوزش میخوام و خداحافظ میگم
در پناه مهر

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 09:43 ق.ظ http://aramedel.blogsky.com

راز موفقیت آب
میدونین چرا آب همیشه به اونچیزی که میخواد میرسه ؟

1- دقیقا میدونه چی میخواد. (پایین رفتن)

2- اگه به به سنگ برسه اول سعی میکنه دورش بزنه، بعد اگه نتونست سوراخش میکنه

3- اگه به یه چاله رسید، آروم صبر میکنه تا پربشه بعد رد شه...

تورج چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 04:10 ب.ظ http://www.toorajshaer.blogfa.com

سلام
یک نفر مست پیش می آید
کوزه بر دست پیش می آید
عاشقی جرم نیست ای مردم
اتفاق است پیش می آید
از خوندن وبلاگتون نهایت لذتو بردم
منم بروزم و منتظر خوندن نظراتتون

erfanet جمعه 16 تیر 1385 ساعت 01:09 ق.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام گلم
یک بار


یک بار می گویم



دوستت دام



اگر خواستی باور کن
(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________**** _______
___***____***____***__ *** ____
__***________****_______***____
_***__________**_________***___
_***_____________________***___
_***______________**?????? ??*___
__***___________________***____
___***_________________***_____
____***_____LOVE!_____***______
______***___________***________
________***_______***__________
__________***___***____________
____________*****______________
_____________***_______من اپم

صادق یکشنبه 18 تیر 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://honesty.blogfa.com

هوا اینجا سخت سنگین است

و افتاب داغدار نرگس هاست و گنجشک بی توقع خاموش

آسمان انجام وظیفه می کند محمدی ها به خواب

و اقاقی ها در رویا

کسی نه صدا می زند و نه صدا یی می شنود

اما غافل

که صدا گوش فلک را کر کرده است

ونوس یکشنبه 26 مهر 1388 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.venouse.blogfa.com

درون چشم های خود شقایق دیده ام ناگه
دلم پرسید دردت را شقایق هم خبر دارد؟؟؟
من و غم ،روزگارانی صمیمی بی زبان با هم
بسر بردیم و می دانم که آه ما اثر دارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد